[ماه نیزه نشین؛ سیدالشهداء]

  • خانه 
  • دلنوشت دلنوشت دلنوشت دلنوشت مناجات.. دلنوشت دلنوشتدلنوشت 

دلنوشت

28 تیر 1402 توسط زهرا انصاری

🕊بچه که بودم فکر میکردم در روزهای اول محرم یک جنگ در گرفته و هر روز یک نفر به شهادت رسیده و فردا نفر بعدی …

فکر میکردم حضرت علی اصغر(ع) را روز هفتم کشته اند ، حضرت علی اکبر(ع) را روز هشتم ، 

حضرت ابوالفضل(ع) را روز نهم و امام حسین (ع) روز دهم…

در همان عوالم کودکی فکر میکردم چه مصیبت بزرگی ست که هر روز یک عزیز

از دست بدهی و فردا هم منتظر داغ جدید باشی…

اما کم کم فهمیدم همه را یک صبح تا عصر کشته اند،،

مصیبت بزرگ تر شد ،،

تصور کن تا میای برای یکی اشک بریزی ، دیگری عازم میدان است …

امان نفس کشیدن نمیدهد این داغ ها…

حالا فکر کن اگر قرار بود عاشورا را فقط عاشورا گریه کنی دق میکردی ،،

اینجاست که امام مونسی دلسوز است و نمیگذارد تو با داغش جان بدهی،،

برای غمش هم بساط پهن میکند و بزم اشک به راه می اندازد تا تو وسعت این مصیبت را یکجا نچشی و آرام آرام آماده عاشورا شوی …

آرام آرام اشک بریزی تا عصر روز دهم خسته باشی و نفهمی چه گذشت ،

ما از اول محرم عزاداری میکنیم که عصر عاشورا نمیریم…💔

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

[ماه نیزه نشین؛ سیدالشهداء]

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس